امروز: پنجشنبه 22 آذر 1403
دسته بندی محصولات
بخش همکاران
بلوک کد اختصاصی

اسطوره

اسطورهدسته: تاریخ و ادبیات
بازدید: 68 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 2468 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 58

در قرن حاضر كه قرن پیشرفت در علم و فن آوری است كمتر كسی احساس نیاز به گذشته خود می كند گذشته ای كه ثمره آن امروز است برای انسان امروز اسطوره هنوز واژه ای نا آشناست زیرا احساس خلأ آنرا درك نكرده است احساسی كه با هیچ علم و اندیشه ای حبران نمی شود انسان نخستین با اسطوره به دنیا می آید، زندگی می كند و از دنیا می رود اسطوره هستة اصلی زندگی اوست پاسخ

قیمت فایل فقط 3,900 تومان

خرید

اسطوره

«مقدمه»

   در قرن حاضر كه قرن پیشرفت در علم و فن آوری است. كمتر كسی احساس نیاز به گذشته خود می كند. گذشته ای كه ثمره آن امروز است. برای انسان امروز اسطوره هنوز واژه ای نا آشناست.

زیرا احساس خلأ آنرا درك نكرده است. احساسی كه با هیچ علم و اندیشه ای حبران نمی شود. انسان نخستین با اسطوره به دنیا می آید، زندگی می كند و از دنیا می رود. اسطوره هستة اصلی زندگی اوست. پاسخ سؤالهایش، ریشه تفكراتش، درك قدرت مافوق همه و همه با اسطوره همراه است. بنابراین اسطوره دین و دانش و اندیشه اوست.

اسطوره و تفكرات آن نیاز لاینفك انسان امروز و پرداختن به این موضوع لازمه زندگی امروز می باشد.

نگارنده سعی كرده است با طرح این عنوان اسطوره را بیان كند و با نگاهی اسطوره ای به ماهی نشان دهد حتی این موجود آرام نیز دنیای شگرف و پر رمز و رازی دارد.

هدف نگارنده از طرح این موضوع، كه شامل چندین جنبه‌ می باشد بررسی نقشی است كه ماهی به عنوان یك موجود زنده با نگاه اسطوره ای ایفا می كند. جنبه دیگر رساله بررسی نقوش ماهی در آثار هنری پیش از اسلام می باشد.

این تحقیق شامل سه بخش می باشد. در بخش اول نگارنده به اسطوره و سمبل پرداخته است، زیرا بدون شناخت اسطوره، نمی توان نگاهی اسطوره ای داشت.

بخش دوم شامل چهار فصل اسطوره ماهی، مذهب و ماهی، نوروز و ماهی، می‌باشد.

در بخش سوم نقوش ماهی در آثار هنری مورد پژوهش قرار می گیرد و شامل چهار فصل پیش از تاریخ، عیلام، ماد و هخامنش و پارت و ساسانی است.

واژه و معنی اسطوره

فرهنگ نویسان عرب معتقدند اسطوره واژه ای عربی است كه از ریخت «افعوله» برآمده و ریشه آن «سَطَر»به معنی افسانه ها و سخنان بی بنیاد و شگفت آور است؛ ولی به نظر می رسد كه این واژه عربی نباشد، بلكه واژه ای یونانی- لاتینی است كه در لغت با واژه «Historia» به معنی روایت و تاریخ از یك ریشه است. در یونانی با واژه «Myths» به معنی شرح، خبر و قصه روایت هم ریشه است. 

   آموزگار اسطوره را چنین تعریف می كند‍: اسطوره را باید «داستان و سرگذشتی مینویی دانست كه معمولا اصل آن معلوم نیست و شرح عمل، عقیده، نهاد یا پدیده ای طبیعی است به صورت فراسویی كه دست كم بخشی از آن از سنّتها و روایت ها گرفته شده و با آیینها و عقاید دینی پیوندی ناگسستنی دارد»[1]

گاه اسطوره را با افسانه یكی می دانند ولی باید اضافه كرد واژه اسطوره بسیار گسترده تر از افسانه است و می توان گفت از مجموع افسانه ها كه مایه های فرهنگی می یابند اسطوره پدید می آید. به عبارت دیگر «افسانه ها پاره‌هایی گسسته و مایه هایی خام از گونه های جهانشناسی راز آمیز و باستانی می توانند بود كه آن را اسطوره می نامیم.[2]»

در قرآن واژه «اساطیر الاولین» كه 9 بار نیز تكرار شده، اسطوره بیان شده است و مفسّران معنی آن را نشانه های پیشینیان بر شمرده‌اند. آورده اند كه آگوستین قدیس در پاسخ به این پرسش كه اسطوره چیست؟ گفته است: «خیلی ساده است به شرط آنكه از من نپرسند، هرگاه خواستم درباره اسطوره توضیح بدهم، عاجز مانده ام.[3]»

با توجه به گفتة آمده، توصیف و تعریف دریای پهناور اسطوره با كمك واژه هایی كه در اختیار داریم كاری دور از ذهن است. اسطوره را نمی توان در چهارچوبی قرار داد، بلكه باید گفت با دریایی ژرف روبرو هستیم، كه رازناك و رمزآلود است.

انسان نخستین با شناخت طبیعت و با یاری گرفتن از اسطوره معماهای خود را پاسخ می دهد، اسطوره دین و دانش و اندیشة انسان نخستین و دانسته های معنوی اوست، دانشی كه بیشتر جنبة نمادین دارد و از قوانین عملی ادوار بعد به دور است كه در آن سخن از این است كه چگونه هر چیزی پدید آمده و به هستی خود ادامه می دهد.

    اسماعیل پور اسطوره را چنین بیان می كند: «اسطوره روایت یا جلوه ای نمادین دربارة ایزدان، فرشتگان، موجودات فوق طبیعی و به طور كلی جهان شناختی كه به یك قوم، به منظور تفسیر خود از هستی به كار می بندد. اسطوره سرگذشتی راست و مقدس است كه در زمان ازلی رخ داده و به گونه ای نمادین، تخیّلی و وهم انگیز می گوید كه چگونه چیزی پدید آمده، هستی دارد یا از میان خواهد رفت و در نهایت اسطوره به شیوه ای تمثیلی كاوشگر هستی است».[4]

   بشر ناتوان غرق در اندیشه های ناپختة خویش جستجوگر مأمنی است كه اسطوره نام دارد، اسطوره واكنشی ناشی از ناتوانی انسان در مقابل دنیای پیرامونش و حوادث غیر مترقّبه ای است كه او هیچ نقشی در آن ندارد و نشانه‌ای از عدم آگاهی او در علل واقعی حوادث می باشد.

  هم چنین اسطوره تجّسم احساسات آدمیان است برای اعتراض به اموری كه برای ایشان ناخوشایند است و با استفاده از آن تسكین می یابند[5].

    «اسطوره تاریخی است كه روانشناختی و ناخودآگاه گردیده است تاریخی است كه نه به اندیشه و آگاهانه بلكه به سرشت و ناآگاه پدید آمده است.[6]»

   در واقع اسطور ها با گوشت و خون انسان در آمیخته اند، چه آنها را بپذیریم و چه نپذیریم، با آنها زندگی می كنیم، در ژرفای وجود هر انسانی نشانه های آن را می توان یافت.

  انسان در هر عصری با فرهنگش زندگی می كند و اسطوره سرشت فرهنگ اوست. وقتی می گوییم اسطوره فرهنگ مردمان نخستین است، سخن گزافی نیست.

    «اسطوره نه تنها سازه های زندگی هستند، بلكه بخشی از هر فرد، پاره ای از هر شخص هستند. قصّة كسی را گرفتن یا بردن، همچنان است كه جان او را گرفته باشند. این چنین اسطوره هایی نقش های ذاتی، اجتماعی و اقتصادی دارند و این پدیداری محلی (اتفاقی) نیست، این یك قانون و قاعده است[7]».

به هر حال جمع بندی كه می توان به دست آورد، چنین است:

1-   اسطوره تاریخ مینویی را روایت می كند و حادثه ای كه در زمان های نخستین رخ داده است.

2-   اسطوره بیان یك خلقت است، یعنی درباره اینكه چگونه هر چیزی بوجود آمده است.

3-   اسطوره فرهنگ انسان نخستین است هم چنین اسطوره دین و دانش و اندیشه انسان نخستین است.

4-   نقش ‏آفرینان اسطوره موجودات فراطبیعی و غیر عادی هستند.

5-   اسطوره به یك عبارت كاوشگر هستی است.

6-   اسطوره واقعیّتی است كه به صورت نماد بیان می شود.

7-   اسطوره روایت فراطبیعی و مینویی است.

مالینوسكی اسطوره را چنین تعریف می كند: «اسطوره عبارت است از احیای روایتی یك واقعیت ازلی به سود خواسته های ژرف دینی، خواستهای اخلاقی، قید و بندهای اجتماعی، بیانیّه ها و حتّی نیازهای عملی.[8]»

   و در انتها تعریف استاد بهار از اسطوره را باز می كنیم: «اساطیر مجموعه ای است از تأثیرات متقابل عوامل اجتماعی و انسانی و طبیعی كه از صافی روان انسان می‌گذرد، با نیازهای روانی- اجتماعی ما هماهنگ می گردد و همراه با آیین های مناسب خویش ظاهر می شود و هدف آن مالاً پدید آوردن سازشی و تعادلی بین انسان و پیچیدگی های روانی او با طبیعت پیرامون خویش است.»[9]

جهان بینی و كاركرد اسطوره

«شناخت انسان های نخستین از جهان و بازتاب پندار و اندیشة آنها در قالب روایت ها و گفتارهای اسطوره ای، جهان بینی آنها را پدید می آورد.»[10]

    «پایا ترین و استوار ترین بنیاد اسطوره ای، باور به یگانگی جهان و انسان است. در جهان بینی اسطوره ای، این دو، جدایی و بیگانگی سرشتینی از یكدیگرندارد، در بود یكسان اند و تنها در نمود از هم دور و جدا افتاده اند. پیوند در میان این دو چنان است كه گویی انسان و جهان دو نام اند، ناموری یگانه را.[11]»

   یونگ می گوید: «ذهن اقوام بدوی نه منطقی است و نه غیر منطقی، آدم بدوی نه مثل ما زندگی می كند و نه مثل ما می اندیشد. آنچه برای ما غیر طبیعی و مرموز است، برای او كاملاً عادی است و جزیی از تجارب زندگی اوست. برای ما گفتن اینكه این خانه آتش گرفته، زیرا كه رعد بدان اصابت كرده است عادی می نماید، ولی برای آدم بدوی گفتن اینكه این خانه آتش گرفته، زیرا افسونگری از رعد استفاده كرده و خانه را سوزانده است، به همان اندازه عادی و طبیعی است.»[12]

   «به نظر كاسیرر، بینش اساطیری، به معنی راستین كلمه «Concret» یعنی واقعی و محسوس است، هم چنین او معتقد است علل وقایع مختلف كاملا آزاد است. هر چیزی ممكن است از چیز دیگر پدید آید. جهان ممكن است از جسم حیوانی بوجود آید. یا از هستة ازلی یا از گل نیلوفری كه روی آبهای آغازین می شكفد، زیرا در بینش اساطیری هر چیزی می تواند با هر چیز دیگر تماس زمانی و بعدی حاصل كند. در بینش اساطیری رخدادها، اتفاقی به شمار نمی آیند. بلكه اینان ناشی از دخالت و نفوذ علل سحرآمیز و مرموزی هستند.[13]»

    «نگرش اسطوره ای به واقع نخستین تلاش منسجم و شكل گرفتة آدمی برای شناخت و تسلّط بر طبیعت درونی و همراه بود، زخمی عمیق به جای گذاشت كه ذهن انسان باستان كوشید تا به یاری اسطوره آن را دریابد و التیام بخشد… عمیق تر شدن این زخم، در عصر جدید و تداوم فعالیت اسطوره سازی، خود دلیلی كافی بر اهمیت و ضرورت شناخت نگرش اسطوره ای است.[14]»

  «مهمترین كاربرد اسطوره ها، الگو بودن آنهاست. اسطوره ها در هر مكان و در هر زمانی برای بشر نمونه و الگو بوده اند در عصر حاضر نیز كه بشر بازگشتی بجا به دوران قبل داشته است، اسطوره را به عنوان ایده آل و الگوی خود پذیرفته است. پس اسطوره هر طبیعی داشته باشد، همواره، پیشینه و نمونه به شمار می رود، آن هم نه فقط برای اعمال (قدسی یا دنیوی) انسان، بلكه برای موقعیّت خود اسطوره نیز، و حتی مهمتر از آن، سابقه و پیشینه ای است برای وجوه واقعیت، به طور كلی، ما باید كاری را كه خدایان در روز ازل كردند، تكرار كنیم. «… خدایان چنین كردند و آدمیان نیز چنین كنند… اینگونه احكام، مبین سلوك انسان دوران باستانی اند.»[15]

مهم ترین كاركرد اسطوره به گمان الیاده عبارت است از: «كشف و ‌آفتاب كردن سرمشق‌های نمونه وار و از همة آیین ها و فعالیت های معنی دار آدمی از تغذیه و زناشویی گرفته تا كار و تربیت، هنر و فرزانگی.»[16]

مالینوسكی برداشت خویش را از كاركرد اسطوره چنین می گوید: «اسطوره با در نظر داشتن آنچه در اسطوره زنده است و حیات دارد، توجیهی ناظر به ارضای كنجكاوی علمی نیست، بلكه روایتی است كه واقعیتی اصیل را زنده می كند و بر آورندة نیاز عمیق دینی است و با گرایش های اخلاقی، الزامات و احكام اجتماعی و حتی مطالبات علمی مطابقت دارد و جوابگوی آنها است. در تمدن‌های بدوی، اسطوره كار لازمی را انجام می دهد. باورمندی ها را بیان می دارد، اعتلا می‌بخشد و مدوّن می سازد».[17]

كوتاه سخن اینكه، اسطوره ما را در شناخت تاریخ، تمدن، فرهنگ و اندیشه كمك می كند.

سمبل

«سمبل به انگلیسی «Symbol» نوشته می شود و در فرانسه «Symbole» به ایتالیایی «Symbolo» است. در اصل یونانی از دو جز ballein, Syn=Sym ساخته شده است. جز اول این كلمه به معنی «با»، «هم»، «با هم»، جزء دوم به معنی «انداختن»، «ریختن»، «گذاشتن» و «جفت كردن» است. پس كلمه «Symballein» به معنی «با هم ریختن»، «با هم گذاشتن» و «با هم جفت كردن» است و نیز به معنی «شركت كردن»،«سهم دادن»، «مقایسه كردن»… سیمبلن در زبان یونان باستان به معنای «نشان»، «مظهر»، «نمود»، و «آیت» به كار می رفته است[18].»

«آنچه در معانی لغوی و اصطلاحی «سمبل» و هم چنین در كلمه رمز دیده می شود، این است كه در تمام معانی یك صفت مشترك وجود دارد و آن عبارت از پوشیدگی و عدم صراحت است، یعنی آنچه ظاهر یك علامت یا شی یا كلام یا شكل یا كلمه نشان می دهد و دلالت می كند مقصود نیست، بلكه منظور معنی و مفهومی است كه در ورای ظاهر آنها قرار دارد. بنابراین، همان تعریفی كه معنی كلی و شامل رمز را می نماید، می تواند در مورد سمبل نیز صادق باشد. به علّت همین تشابه معنی و مفهوم میان رمز و سمبل است كه یكی را معادل دیگری قرار داده و به كار می بریم.» [19]

یونگ در باره سمبل معتقد است: «آنچه كه ما سمبل می نامیم، عبارت است از یك اصطلاح، یك نام یا حتی تصویری كه ممكن است نماینده چیز مأنوسی در زندگی روزانه باشد و با این حال، علاوه بر معنی آشكار و معمول خود، معانی تلویحی بخصوصی نیز داشته باشد. سمبل معرّف چیزی مبهم، ناشناخته یا پنهان از ماست. مثلاّ بر ابنیه تاریخی كرت، شكل تیشه دو سر رسم شده است. این شی را ما می شناسیم ولی محتوای سمبولیك آن را نمی دانیم … چون اشیای  بیشماری در ورای فهم انسان قرار دارند، ما پیوسته اصطلاحات سمبولیك به كار می بریم تا مفاهیمی را نمودار سازیم كه نمی توانیم تعریف كنیم یا كاملا بفهمیم. این یكی از دلایلی است كه به موجب آن، تمام ادیان، زبان و صور سمبلیك بكار می برند، امّا این استعمالِ خود آگاه سمبلها فقط یكی از جنبه های یك حقیقت مهم روانشناسی است، انسان خود به خود بطور ناخودآگاه نیز سمبلهایی به شكل رویا می ‏آفریند ….

… انسان ابتدایی برای این درون ناشناخته و باز ناگفتنی، بازبانی رمزی، سعی در تعریف رویداد جادویی بازیافت خویش می نماید و زبان سمبولیك را اختراع می كند، چرا كه سمبل دارای جنبة  ناخودآگاه وسیع تری است كه هرگز به طور دقیق تعریف یا به طور كامل توضیح داده نشده است و كسی هم امیدی به تعریف یا توضیح آن ندارد. ذهن آدمی در كند و كاو سمبل به تصوراتی می‌رسد كه خارج از محدوده استدلال معمولی هستند.

…. تاریخ سمبولیسم نشان می دهد كه هر چیز می تواند اهمیت سمبولیك پیدا كند، اشیای طبیعی (مانند سنگها، گیاه ها، حیوانات، كوه ها، درّه ها، خورشید و ماه، باد، آب، آتش) یا چیزهای ساخت انسان (خانه ها، قایق ها یا اتومبیلها) یا حتی شكل های مجرد (مانند اعداد، مثلث، مربع و دایره).[20]

اسطوره ماهی

«ماهی و درخت همه تخمه»

«مادر همة درخت ها كه سرچشمة همه گیاهان بود در فراخكرت می رست و در اوستا بنام درخت سئین درمان همه درها و یا درخت همه تخمه توصیف شده است. آشیانة پرندة افسانه ای سئین (سیمرغ در فارسی) بر این نخستین درخت قرار داشت. درخت همه تخمه در میانة دریای فراخكرت قرار دارد و یك ماهی به نام «كر» از آن نگهداری می كند كه در اطراف آن شنا می كند و قادر است همه موجودات زیان آ‎ور را از آن دور سازد یكی از این موجودات بخصوص خطرناك قورباغه ای است كه سعی می كند ریشه های این درخت مقدس را بجود»[21].

«ماهی و گیاه هوم»

«هوم كه در دنیای مینوی ایزد است و در دنیای گیتی گیاه، دشمنان را دور می سازد، درمانبخش است و سرور گیاهان به شمار می آید…

هوم را كه در مراسم دینی تقدیس می كنند نمادی می دانند از هوم سپید. هوم سپید كه آن را گوكرن نیز می خوانند گیاهی اساطیری است كه در ته دریای فراخكرت می روید و بیمرگی می آورد و در بازسازی جهان به كار خواهد آمد. اهریمن برای از میان بردن هوم سپید وزغی را در دریای فراخكرت بوجود آورد و در مقابل او، اورمزد دو ماهی مینوی را مامور نگاهبانی آن كرده است[22]»

«ماهی زغازه»

در آب نیل یك نوع ماهی بنام زغازه هست كه ماهی لطیفی می باشد و هر كس به آن دست بزند و یا‌آن را بگیرد لرزه ای در دست او ایجاد می شود و همین كه دست كشید این حالت برطرف می‌شود[23].

«ماهی لیوثا»

ماهی وجود دارد «كه جهان به برپشت اوست و او در آب قرار دارد. زیر آن ماهی گاوی است و زیر گاو صخره و زیر صخره ثری و زیر ثری كس نداند كه چیست. نام آن ماهی لیوثا است و نام آن گاو یهموث. در روایتی دیگر هست كه این ماهی بر دریا و دریا بر باد و باد بر قدرت قرار دارد. گویند كه آن ماهی استكبار كرد و خواست كه جهان را زیر و رو كند. خدا پشه ای بیافرید تا به بینی او در شد و بیرون شد و پیش روی او بنشست از آنگاه باز، چشم آن ماهی باز مانده است و در آن پشه همی نگردد.[24]»

«رمز ماهی در جوامع مختلف»

رمز ماهی كه در ملل مختلف یافت می شود، بسیار پیچیده است و به گفتة رنه گنون اصل و منشأاش شمال آلمان و ممالك اسكاندیناوی است و از آنجا به ایران راه یافته است. رمز ماهی طبیعتاً از رمز آب و دریا، جدایی ناپذیر است، واضح است كه ماهی در آب زندگی می كند و به همین جهت كه آبزی است و در آب. شناور است، رمز آبهای ژرفی است كه در قسمت‌های زیرین زمین، جاری اند و از آنجا كه رمز آب است، با زایندگی و نو شدگی طبیعت پیوند یافته است و ظاهراً به همین دلیل در خوبگزاری در تعبیر ماهی گفته اند: هر كه در زمین مشرق و شهر های هندوستان و سند، در خواب ماهی بیند، تفسیر آن زن باشد. این معنای رمزی زایش طبیعتاً با معنای رمزی دیگری رابطه دارد. كه همانا رمز حیات (مبدأ زندگی) و باروری و بارداری است و همچنین معنای زایندگی و فراخی نعمت و خیر و بركت است. مثلاً طلسم هایی به شكل ماهی هست كه به گفتة معتقدان خاصیت بارانزایی دارند و شكی نیست كه این بارندگی بهنگام موجب سبزی و آبادانی است و به همین دلیل خوابگزاران می گویند كه خواب دیدن ماهی، خوش یمن است[25].

«…. به اعتقاد سرخ پوستان آمریكایی مركزی، ماهی، رمز خدای ذرت است، قطعاً به سبب قدرت باروری و بارداری و خاصیّت باران زائیش و بدین جهت در نظر قوم مظهر خدای عشق نیز هست و به همین سبب از متعلّقات زن ایزدان عشق و باروری است.

در چین نیز، ماهی رمز بخت و اقبال است و همانند لك لك كه رمز طول عمر است، نشانه شادی و نوید بخش دوران خجستگی و فرخندگی است و به خواب دیدنش، شگون نیك است[26]».

به عبارتی دیگر می توان گفت، خواب دیدن ماهی در همه كشورها خوش یمن است.

«گفتنی است كه ماهیان مقدس در هند و مصر باستان و ماهی اسطوره ای oannes در كلده: نیز مبیّن نماد پردازی هماندند و كاشف اسرار (و بعدها پیام آور دین وحیانی) به شمار می روند. ویشنو به شكل ماهی بر كسی ظاهر می‌شود كه مانو یعنی شارع و قانون گذار دوره كنونی عالم است و آگاهش می‌كند كه جهان به زودی در طوفانی سهمگین غرق می شود و وی را برای نجات خود و نوح انسان و حیوان باید سفینه ای بسازد و در آن جرثومه های جهانی آتی را گرد آورد. مانو بدستور ویشنو- ماهی عمل می كند و طوفان فرا می رسد و ویشنو- ماهی سفینه را به سلامت از غرقاب می گذراند و در آغاز دورة كنونی، ودا را به مردم ارزانی می دارد كه به حسب ریشه شناسی باید از آن، علم علی- الاطلاق یا معرفت الهی مراد كرد[27]».

«همچنین ماهی پستاندار دلفین در اساطیر یونان مشهور است. دلفین با آیین پرستش آپولون پیوند دارد و نام شهر آئینی دلف (Delphes) از (Dauphin) می آید و مهمتر از همه اینكه دلفین ها، آنتیون پسر پریفاس از شاهان قدیم سرزمین آتیك را كه برای آپولون احترام خاصی قائل بود، از غرقاب یا طوفانی سهمگین، نجات دادند و نیز معروف است كه آنان ارواح یا جانهای برگزیدگان، نیكبختان جاوید را به (جزایر بختیاران) می رسانند. به رغم صاحبنظران سرچشمه این اعتقاد، اقصای شمال اروپاست[28]».

به علاوه در مورد ماهی دلفین یا دفین می توان اشاره كرد: «آمفی تریت كه ملكه دریایی است و دورا دور دنیا را گرفته، مورد عشق و محبت پوزئیدون قرار گرفت و او به خاطر اینكه تسلیم پوزئیدون نشود خود را در اعماق اقیانوس پنهان كرده، ولی دلفین ها بر او دست یافته وی را با تشریفات زیادی نزد پوزئیدون بردند و پوزئیدون با او وصلت كرد….

هم چنین در افسانة آریون (Arion) كه موسیقی دان بزرگی بود و آوازی به غایت خوش داشت، آمده است كه روزی وی با كشتی مسافرت می كرد، ملوانان در صدد قتل وی برآمدند. هنگامی كه او مورد حمله توطئه كنندگان قرار گرفت، از آنها خواست به او اجازه دهند تا یك بار دیگر آواز بخواند. دفین ها به محض شنیدن صدای او، روی آب نمایان شدند و آریون خود را به خدایان سپرده و به دریا جست یكی از ماهی ها او را به پشت خود گرفته تا دماغه تناره رسانید او قدم به خشكی گذاشت[29]».

ماهی در ادیان

«ماهی در آیین مهر»

مهر (میترا) یكی از ایزدان باستان است. «سنت پرستش مهر به دوران های بسیار كهن بر می گردد. او خدای پیمان است و پیمان ها و نظم و راستی را نگاهبانی می كند. وظیفه مهم او نظارت بر پیمان هاست….

مهر نقش بسیار مهمی در آیین های دینی داشته است باز مانده ای از آنها جشن مهرگان است كه در روز مهر (شانزده همین روزماه) از ماه مهر برگزار می شده است و در گاهشماری ایران باستان قرینة نوروز است[30]».

آیین مهر در ایران بعدها پایه و اساس میترائیسم در غرب است.

«در آیین مهر باور این بوده است كه مهر (میترا) درون آب متولد شده است. به همین دلیل در آثار این آئین، مهر را به صورت كودكی بر روی نیلوفر آبی تصویر می كنند. دو ماهی دلفین مهر را از آب بیرون می آورند. مجسمه ای از مهر باقی است كه دو ماهی دلفین را در دو طرف چهره او نشان می دهد. تعداد زیادی مجسمه باقی است كه زنی عریان را با یك كودك و یك ماهی دلفین نشان می دهد. همه اینها چهره های مختلف همان اسطوره اند ….

در آئین مهر رسم ویژه ای برای شراب نوشی وجود داشته و از جام ویژه ای برای این كار استفاده می شود كه به هفت قسمت تقسیم شده بوده است. تازه وارد یانودین یك خط شراب می نوشید، كسی كه در مرحله دوم بوده، به اندازه دو خط و پیر و یا استاد به اندازه هفت خط شراب می نوشید. اصطلاح هفت خط به معنی استاد، پیر و … از همین جا آمده است[31].» به همین دلیل گاهی نقش جام شراب را با دو ماهی می توان مشاهده كرد.

«ماهی در دین یهود»

داستان موسی و یوشع در جستجوی خضر را به نقل از قرآن و سورة كهف می آ‎وریم. «پس چون به محل برخورد دو دریا رسیدند، ماهی خودشان را فراموش كردند، ماهی در دریا راه خود را در پیش گرفت و رفت. (61)

هنگامی كه از آنجا گذشتند موسی به جوان خود گفت: غذایمان را بیاور كه راستی ما از این سفر رنج بسیار دیدیم. (62)

گفت: دیدی؟ وقتی به سوی آن صخره پناه جستیم، من ماهی را فراموش كردم و جز شیطان، كسی آن را از یاد من نبرد، تا به یادش باشم، و ماهی به طور عجیبی راه خود را در دریا پیش گرفت[32]». (63)

در قصص الانبیاء داستان چنین آمده:

«روزی موسی (ع) بر فراز منبر مردم را به وسیلة آیات تورات پند می داد. در آن حال با خود گفت یقیناً خدواند بنده ای را دانشمند تر از من خلق نفرموده است. در همین لحظه جبرئیل فرود آمد و از وی خواست تا كنار صخره ای در منطقة تلاقی دو دریا با مردی كه بسیار دانشمند تر از اوست ملاقات نماید و از علم او بهره جوید. موسی نیز به همراه یوشع بن نون د رحالی كه ماهی نمك سوده ای را زادراه برداشته بودند سفر را آغاز نمودند.

آنها وقتی به مكان مورد نظر رسیدند مردی را دیدند كه به پشت خوابیده است. اما وی را نشناختند. یوشع ماهی نمك سوده را در آب شسته و آن را بر روی تخته سنگی قرار داد. آن دو بی توجه به آنكه آب آن رودخانه آب زندگی جاودانه می باشد ا زماهی خود كه زنده شد و در آب سرازیر گشته بود، غافل گشتند. بعد از مدتی كه آنها به مسیر خود ادامه دادند احساس گرسنگی بر موسی عارض شد و از یوشع خواست تا غذایی را برای خوردن مهیا نماید در این موقع یوشع به یادش آمد كه ماهی را بر فراز صخره به جا نهاده اند. در همین هنگام موسی به یوشع گفت: آن مردی را كه ما در كنار صخره دیدیم همان خضر بوده است. سپس آنها با دنبال كردن جای پای خود از همان راهی كه آمده بودند بازگشتند تا به نزد خضر رسیدند[33].»

زنده شدن ماهی رمزی است كه موسی و یوشع را به خضر می رساند.

«هنگامی كه یوشع و موسی در جستجوی خضر به مجمع البرین رسیدند. قطره ای آب حیات بر لب ماهی بریان یوشع چكید و به فرمان خدای تعالی زنده شد و خویشتن به دریا افكند و موسی و یوشع به دنبال او برفتند و خضر را بیافتند.[34]».

«ماهی در دین مسیحیت»

در كتاب مقدّس انجیل بارها و بارها به طرق مختلف به ماهی اشاره شده است. هم چنین در بناهای مسیحی نقش ماهی دیده می شود.

«چهار تن از حواریون مسیح (شمعون ملقب به پطرس و برادرش آندریاس و یعقوب زبدی و برادرش یوحنا) نخست ماهیگیر بودند.[35]»

«اما خاصه در مسیحیت، ماهی رمز عمده و پرباری است. مسیحیان واژه یونانی ماهی Ichthus را اندیشه نگاری پنداشتند كه هر یك از پنج حرف یونانی اش، حرف اول كلمات عبارت یونانی زیر است.

Jesus (Iesous) Kristos (christos) Theou Uios Soter.

عیسی مسیح، پسر خدا و نجات بخش. در نتیجه مسیح هم ماهی شد و هم ماهیگیر و  به همین جهت، در بناهای قدیمی مسیحی و در تزئینات مزارها و مرقدها، نقوش و تصاویر رمزی ماهی بوفور دیده می شود. این ماهی رمز مسیح، منجی مومنان است[36]».

استاد یونگ می فرماید: «خود مسیح هم از نظر نمادین بصورت برة خداوند یا ماهی تجسم یافته است. البته به صورت مار ستایش برانگیز روی چلیپا، شیر و در مواردی نادر اسب شاخدا رهم مجسم شده است[37]».

«رمز هدایت سفینه ای حاوی جرثومة حیات توسط ماهی الهی در مسیحیت نیز انعكاس یافته است، بدین وجه كه مسیح به مثابه ماهی است و امّت مسیح یا كیسا، در حكم سفینه، حتی در صدر مسیحیت، ماهی اوآنس كلدانی، تصویری از مسیح قلمداد می شد، و گفتنی است كه اوآنس همانند ویشنو، اصول حكمت اولی یا اصلی را به مردم می آموزد[38]».

«از سوی دیگر مسیح چنانكه گذشت به صورت ماهیگیر نیز نقش شده است. پس مسیحیان بسان ماهیان در آب اند. زیرا آب متبرّك غسل تعمید كه رمز تجدید حیات در آیین مسیحی است، خود با نقش ماهی، رمز پردازی می شود. به بیانی دیگر ماهی چون در آب می زید، طبیعتاً مظهر نمادین غسل تعمید است، نوزاد مسیحی كه در آب غسل تعمید، به حیات روحانی چشم می گشاید، شبیه ماهی ای خرد، زنده در آب حیاتبخش و در نهایت همتای عیسی مسیح است كه غسل تعمید یافت. البته ماهی به سببی دگر نیز رمزی مسیحی شده است. و آن ماهی خوردن مسیح پس از رستاخیز است. عیسی پس از مرگ بر حواریّون ظاهر می شود. آنان می ترسند و می پندارند كه شبحی می بینند. عیسی می‌گوید نترسید و شك و شبهه به دلهایتان راه نیابد، به دستان و پاهای من بنگرید، خودم هستم… آنگاه عیسی… پرسید آیا در اینجا خوراكی دارید؟ یك تكّه ماهی بریان پیش وی آوردند. آن را برداشت و پیش چشم شان خورد[39]».

«به همه این دلایل، نقش رمزی ماهی در آثار هنری مسیحیت، فراوان است، از جمله نقش ماهی با سفینه ای بر پشتش كه نماد مسیح و كلیسای اوست و یا نقش ماهی با سبدی پر از نان بر پشتش و یا نقش ماهی بر بشقاب و ظروف و جام ها رمز عشاء ربّانی (نان و شراب مقدّس) است و نقش ماهی در گورخانه دخمه ای كه تصویر مسیح است.[40]»

«نوروز و ماهی»

«بیشتر روایات اسطوره ای- افسانه ای ایران دورة پیشدادی را زمان پیدایی نوروز و جمشید، چهارمین پادشاه پیشدادی را بنیانگذار نوروز و آئین نوروزی به شمار آورده اند. دوران جمشید در یشت ها دوران طلایی به شمار آمده است. در آن دوران خوردنی ها كاهش نمی یافت، چهارپایان و مردمان نمی مردند، گیاهان نمی خشكیدند، سرما و گرما و پیری و رشك وجود نداشتند. جمشید بر هفت كشور زمین فرمان می راند و نیك بختی، شهرت ، گله و رمه، خشنودی و حرمت را از دیوان گرفته بود. پس آنگاه كه دروغ گفت، فرّه به صورت مرغی از پیش او بیرون رفت[41]».

«افسانه های فراوانی دربارة جمشید و چگونگی پیدایش نوروز در تاریخ و ادبیات ایرانی اسلامی آمده است. فردوسی در داستان پدید آمدن نوروز نقل می‌كند كه وقتی جمشید از كارهای كشوری بیاسود، بر تخت كیانی بنشست و همة بزرگان لشكری بر گرد تخت او فراهم آمدند و به او گوهر پاشیدند. جمشید آن روز را كه نخستین روز از فروردین و آغاز سال بود نوروز نامید و جشن گرفت ابن بلخی افسانه به تخت نشستن جمشید در آغاز بهار و نوروز خواندن آن روز را نقل می كند و می گوید: كه به فرمان جمشید همة بزرگان به استخرگرد آمدند و در ساعتی كه شمس به درجة اعتدال ربیعی رسید وقت گردش سال، در آن سرای به تخت نشست و تاج بر سر نهاد و آن روز جشن ساخت و نوروز نام نهاد و آن سال باز، نوروز آئین شد و آن روز هرمز از ماه فروردین بود و در آن روز بسیار خیرات فرمود و یك هفته متواتر به نشاط و خرمی مشغول بودند[42]».

«ابوریحان بیرونی پرواز كردن جمشید را آغاز جشن نوروز می داند: چون جمشید برای خود گردونه بساخت، در این روز بر آن سوار شد و جن و شیاطین او را در هوا حمل كردند و به یك روز از كوه دماوند به بابل آمد و مردم برای دیدن این امر در شگفت شدند و این روز را عید گرفته و برای یادبود آن روز در تاب می نشینند و تاب می خورند[43]».

«گستردن خوان نوروزی یا سفرة نوروزی در هنگام گشتن سال كهنه به نو و گزیدن هفت نوع خوراكی گوناگون و چیدن آن روی سفره، از رسم های ویژه و عمومی در نوروز بوده است[44]».

در سفرة سفید رنگ هفت سین، هفت خوراكی است كه با حرف «س» آغاز می‌شود عدد هفت نشانه هفت امشاسپند است. هفت سین معمولا شامل سیب، سبزه، سنجد، سماق، سركه، سمنو است كه افزون بر آن در سفره هفت سین آینه، شمع، تخم مرغ رنگ شده، گل سنبل، كتاب دینی مسلمانان قرآن، زردتشتیان اوستا…) نان،  اسفند رنگ شده و شیرینی و یك جام با ماهی‌های قرمز

هر یك از این چیزها در فرهنگ ایرانی، معنا ومفهوم نمادی دارد.

«قدحی آب كه ماهی در آن می چرخد، نماد شادكامی در موقع سال تحویل است. این كه رنگ ماهی قرمز باشد رسمی جدید است[45]». ماهی در سفرة هفت سین گاهی نماد ناهید فرشته آب و زندگی است. همین طور كه قبلا اشاره كردیم زمین به گرده یك گاو روی گردة یك ماهی به نام لیوثا است. «در زمان تحویل سال، این گاو افسانه ای برای رفع خستگی خود زمین را از روی یك شاخ به شاخ دیگرش می اندازد. به هنگام انتقال زمین از شاخی به شاخ دیگر گاو، تخم مرغ روی آینه و برگ سبز روی آب تنگ سفرة نوروزی می چرخند و تكان می خورند و ماهی در تنگ آب از حركت باز می ماند[46]».

«در وقت تحویل سال، همه اعضای خانواده ها در خانه های خود گرد می آیند و در كنار خوان نوروزی می نشینند. شمع های شمعدان یا چراغ های روی خوان نوروزی را پیش از تحویل سال روشن می كنند و سكه هایی لای قرآن می گذارند. همه چشم به آب و برگ وماهی می دوزند و گوش به شلیك و توپ و اعلام سال تحویل می سپارند[47]».

چشم دوختن به آب و برگ و ماهی احتمالا به خاطر این است كه خوش یمن و نیك شگون بوده و شروع سال با دیدن آنها سال خوبی به همراه دارد.

«نوروزی خوان ها، دسته ای از پیكهای نوروزی هستند كه دوره می گردند و با خواندن ترانه های نوروزی آمدن بهار و نوروز را به مردم نوید می دهند.

گروهی از آنها پیكهایی هستند كه با تخم مرغهای رنگی و نقاشی شده یا دانه‌های اسپند بر نخ كشیده شده، یا سبدهای ماهی كه از رودخانه های اطراف اردبیل گرفته‌اند به درخانه ها می روند و با اهدای آنها به خانواده ها نوروز را به خانه ها می آورند»[48]

در مورد ماهی بر سر سفرة هفت سین باید اضافه كرد «در بعضی مناطق نیز ماهی را درون كاسه ای آب می اندازند كه ماهی نشان روزی حلال است»[49].

و گاهی «كاسة آب زلال به نشانه همه آب های خوب جهان و ماهی زنده در آب به نشانة تازگی و شادابی است»[50].

«نقوش ماهی در دوران پیش از تاریخ»

دوران پیش از تاریخ شامل سه دوره دیرینه سنگی، پارینه سنگی و نوسنگی می باشد.

   در دوران پارینه سنگی در ایران «نقاشی صخره ای در مغرب دریای خزر و ناحیه لرستان بر جای مانده است[51]». نقش ماهی در دوران پارینه سنگی یافت نشده است.

   «در دوره سنگی علاوه بر ساختن ابزار و سلاح، مانند نوك پیكان و تیغه چاقو و تبر و سنبه با سنگ صیقل خورده، صنعت سفالگری رنگی یا منقوش با دست، شامل كوزه و ظرف و پیاله و آبدان و نیز پیكره های كوچك اندام و مهره های چهارگوش، برجسته كاری با گل صورتگری- یا خاك رس نرم- نیز معمول شد[52]»

«دوره نوسنگی در ایران از میانه هزاره هفتم ق.م آغاز شد[53]».

بیشترین آثاری كه نقش ماهی در آنها موجود دست، بین قرون پنجم تا سوم ق.م می باشد.

  اكثر آثار شامل ظروف سفالین است و به ندرت ‏آثار مفرغی نیز دیده می شود.

می توان گفت تقریبا در تمام مناطقی كه هنر سفالگری داشته اند، ماهی یكی از نقش مایه های آنها بوده است.

در این قسمت مناطقی كه از نقش ماهی استفاده كرده اند مورد پژوهش قرار می‌گیرد. اولین منطقه ای كه مورد بررسی قرار می گیرد. تپه تل باكون در جنوب غربی تخت جمشید در منطقه مرودشت می باشد. این تپه شاید متعلق به نیمه اول هزاره چهارم پیش از میلاد باشد[54].

جهت دریافت فایل اسطوره لطفا آن را خریداری نمایید

قیمت فایل فقط 3,900 تومان

خرید

برچسب ها : اسطوره , دانلود اسطوره , تاریخ ادبیات , ادبیات , ماهی در آیین مهر , پروژه دانشجویی , دانلود پژوهش , دانلود تحقیق , دانلود پروژه

نظرات کاربران در مورد این کالا
تا کنون هیچ نظری درباره این کالا ثبت نگردیده است.
ارسال نظر